خويش را

دلنوشته

دوست دارم فقط همین

خويش را

آورده‌ام شفيع دل زار خويش را

پندي بده دو نرگس خون‌خوار خويش را

ايدوستي که هست خراش دلم از تو

مرهم نمي‌دهي دل افکار خويش را

آزاد بنده‌يي که به پايت فتاد و مرد

وآزاد کرد جان گرفتار خويش را

بنماي قد خويش که از بهرديدنت

تربر کنيم بخت نگونساز خويش را

سرها بسي زدي سر من هم زن از طفيل

از سر رواج ده روش کار خويش را

دشنام از زبان توام مي‌کند هوس

تعظيم کن به اين قدري يار خويش را

رفتند رفيقان دل صد پاره ببردند

کردند رها دامن صد پاره ما را

هر طرفي و قصه‌يي ورچه که پوشم آستين

پرده راز کي شود دامن چاک چاک را



+ هک شده در: 14 / 3 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |