دلنوشته

دوست دارم فقط همین

شرح پریشانی

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر وسامانی من گوش کنید

گفت وگوی من وحیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نهفتن تا کی

وختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من ودل ساکن کوی بودیم

ساکن کوی عربده جویی بودیم

عقل ودین باخته ،دیوانه رویی بودیم

بسته سلسله سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسسه غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت

سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت

اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی ورعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سرو سامان دارد

 

+ هک شده در: 26 / 4 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |

کجاست؟

این زمان یا رب ! مه محمل نشین من کجاست؟

آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست؟

جانم از غم بر لب آمد، آه ازین غم چون کنم؟

باعث خوشحالی جان غمگین من کجاست؟

ای صبا! یاری نما ، اشک نیاز من ببین

رنجه شو، بنگر که یار نازنین من کجاست؟

دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند

آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست؟

محنت اندوه هجران کشت چون «وحشی» مرا

مایه عیش دل اندوهگین من کجاست؟

 

+ هک شده در: 15 / 4 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |

دلبرا

دلبرا عشق تو نه کار من است

وين که دارم نه اختيار من است

آب چشم من آرزوي تو بود

آرزوي تو در کنار من است

آنچه از لطف و نيکوي در تست

همه آشوب روزگار من است

تا غمت در درون سينه‌ي ماست

مرگ بيرون در انتظار من است

عشق تا چنگ در دل من زد

مطربش ناله‌هاي زار من است

شب ز افغان من نمي‌خسبد

هر که را خانه در جوار من است

خار تو در ره من است چو گل

پاي من در ره تو خار است

دوش سلطان حسنت از سر کبر

با خيالت که يار غار من است

سخني در هلاک من مي‌گفت

غم عشق تو گفت کار من است

سيف فرغاني از سر تسليم

با غم تو که غمگسار من است

گفت گرد من از ميان برگير

که هوا تيره از غبار من است

 

+ هک شده در: 6 / 4 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |