كردي آهنگ سفر اما پشيمان مي شوي
چون بياد آري پريشانم پريشان مي شوي
گر بخاطر آوري اين اشك جانسوز مرا 
آنچه من هستم كنون درعاشقي آن مي شوي
سر به زانو گريه هايم را اگر بيني
چون پسند از بهر ديدارم شتابان مي شوي
عزم هجران كرده اي شايد فراموشم كني
منكه ميدانم توهم چون شمع گريان مي شوي
گر خزان عمر ما را بنگري با رفتنت 
همچو ابر نو بهاران اشك ريزان مي شوي 
بشكند پيمانه صبرم ولي درچشم خلق
چون دگر خوبان تو هم بشكسته پيمان مي شوي
بينم آن روزي كه چون پروانه بهر سوختن
پاي تا سر آتش وسر تا بپا جان مي شوي
مرغ باغ عشقي ودورازتو جان خواهم سپرد
آنزمان بي همزبان دراين گلستان مي شوي