شعر بهشتم
چه بنويسم
چه بگويم که لايق چشمان زيبايت باشد
دستانت به لطافت گل هاي بهاريست
قلبت مثل درياي صاف و آبي
روي ماهت مثل مهتابي که
خود را در قلب آسمان , در دل شب جاي داده است
ستاره من بدرخش که تک ستاره قلب من هستي
فداي آن اشک هايت
که همچون مرواريدي روي گونه هايت ملغزيد
اي تنهاترين گل عشق ,
اي پروانه ي احساس من
برايت آواز عشق را مي خوانم
اي همدم شب هاي سرد من
طنين صدایت هنوز در گوشم خود نمايي مي کند
اي بهانه ي زندگي من
برايم تا ابد بمان
که با تپش قلب گرمت زنده ام
راست گفتند که دوست شعر بهشت است