در به در شد
رفتی تمام جاده با بوی تو سفر شد
یک انتظار مبهم در سینه ام خبر شد
پس مانده نگاهت در یاد کوچه خشکید
از بس که چشم جاده از غربت تو تر شد
ای امن پاک آغوش ـ لبریزم از نبودن
بی تو غروب چشمم یک عالمه قدر شد
دیشب من و ستاره با بی قراری تو
افسوس لحظه هامان بی مهر تو هدر شد
رمز تمام شعرم بودی تو بی بهانه
رفتی تمام شعرم تاریک و در به در شد