یاد تو
اینجا میان زنگ تکرار دقایق
من مانده ام با خاطرات ماندگار تو
از حال من چه بی خبر ماندی که چون ابر
هر روز می گریم به سوگ انتظار تو
در خواب دیدم که امدی چشم و دلم روشن
من هم نشستم ساعتی را در کنار تو
اکنون که بیدارم نشانی از تو دیگر نیست
جز دست خطی روبه رویم یادگار تو
روزی هزاران بار بوسیدم نشانت را
روزی هزاران بار گشتم بی قرار تو
جز یاد تو که همدم شب های دلتنگی ست
هر چیز میخواهی ببر ـ در اختیار تو