معشوقم
معشوق یعنی کسی که دوسش داری ....
یعنی کسی که همیشه با تو هم احساسه
در لبخند و اشک تو شریکه
معشوق یعنی کسی که با نگاهش با حرفش و با سکوتش به تو احساسای قشنگ دنیا رو هدیه میده
معشوق یعنی کسی که تو رو دوست داره نه به این خاطر که فلان روز فلان محبت بهش کردی
نه به این خاطر که خوبی و بهش خوبی کردی
فقط به این خاطر که.....
دوستت داره بدون هیچ دلیلی
شاید دلیلش در دایره ی لغات جا نمیشه
و شاید اصلا دلیلی وجود نداشته باشه
کاش بشه تو این غبار روزگار و از پشت نقابای رنگارنگ یه دوست واقعی رو پیدا کرد.
معشوقی که وقتی با برق نگاهش با تو حرف میزنه و آرامش تمام وجودتو در بر میگیره.
معشوقی که خیلی وقتا دلت می خواد بهش بگی که چقدر دوسش داری
ولی چون فکر می کنی هیچ کلمه
و هیچ جمله ای نمی تونه اون احساسو وصف کنه و بهش بگه
از گفتنش پشیمون میشی.....
معشوقی که کنارش ثانیه ها با انرژی خاصی جاشونو به ساعت ها میدن و وقتی نیست انگار اصلا
حرکت نمی کنن
معشوقی که داری وقتی با ماه آسمونیت حرف میزنی
همون ماهی که همیشه از آرزوهات براش می گی.....
بهش میگی که کاش الان کنارت بود و در تماشای ماه و آسمون شریکت میشد
معشوقی که به خاطر وجودش زندگی کردن رو دوست داری